یه بغضی تووجودم خونه کرده ♥ دلم تنهایی رو بهونه کرده ♥ شنیدم قصد برگشتن نداره ♥ همین حرفا منو دیوونه کرده ♥ میگن یادت تو قلبش دیگه مرده ♥ میگن به یه غریبه دل سپرده ♥ به حرف این و اون دل تن نمیده ♥ میگم مردم حسودن برمیگرده ♥ شدم مست و خراب و گیج و داغون ♥ شدم آواره ی دشت و بیابون ♥ شدم آخر حسود عشق مردم ♥ گلایه میکنه دل از خدامون ♥ حیف دریای خاطرات رفته ♥ یه عمر چشم انتظارم ♥ اما هنوز که هنوزه برنگشته